دوشنبه ۲۹ بهمن

ساخت وبلاگ

با نفسهای تند و قدمهای محکم درون چاله های آب باران به سرویس رسید و تمام راه کیک شکلاتی مانده از روز قبل در کیفش را گاز میزد.

اورژانس برخلاف همیشه خالی بود و چندمریض بستری در بخش آرام بودند و هیچکس سکوت دیوارهای سفید را نمیشکست.

دل درد و حالت تهوع سرصبح امانش را بریده بود، تمام روز را به خودش پیچید.

تسکین دهنده دردی و خودت از درد به خودت میپیچی.

ادامه روز را به تختش چسبیده بود.

دوشنبه ۲۹ بهمن...
ما را در سایت دوشنبه ۲۹ بهمن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khakestaritarin بازدید : 34 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 18:49

حمله‌ی اضطراب!

بیشترین حالی که این روزا تجربه میکنم.

از شدت اضطراب و ترس فقط دوس داری بری یه جای ساکت و خالی که هیچ صدایی نمیاد و هیچکسو نمیبینی.

چشماتو میبندی که یکم به خودت بیای و آروم بگیری، ضربان قلبت بیاد پایین.

هربار که این حال بهم دست میده چند ساعت طول میکشه.

اینقدر تو موقعیتای استرس زا و وحشتناک قرار گرفتم که حالا موقع برخورد با این موقعیتا همه بدنم بی حس میشه.

مرگ تدریجی.

دوشنبه ۲۹ بهمن...
ما را در سایت دوشنبه ۲۹ بهمن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khakestaritarin بازدید : 71 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 22:08

چقدر امروز خلقم پایین بود، دیر از خواب بیدارشدم و بعد از بیدارشدن هم نمیتونستم از جام بلند شم.توی تخت چند صفحه از کتابمو خوندم و توی گوشیم چرخی زدم. داداشم رفت سرکار و من باز تنها شدم. مامان بابا نمید دوشنبه ۲۹ بهمن...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه ۲۹ بهمن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khakestaritarin بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 0:31

جلوی بخاری کوچک برقی، در تاریکی چهارزانو نشسته ام از احساس گرما بر پوست تنم لذت میبرم. دستانم بوی پرتقال و کرم مرطوب کننده میدهند. به این فکرمیکنم که فردا چه می‌شود. یا می‌شود یا نمی‌شود دیگر. حالا که به بخاری چسبیده ام و جایم گرم و نرم است آن کلمه نشدن را راحت ادا میکنم اما فردا اگر نشود پاهایم سست میشوند و دنیا را تیره و تار خواهم دید.

رنجِ ردشدن، پذیرفته نشدن و به اندازه کافی خوب نبودن، کثافت ترین رنجِ ممکن است.

دوشنبه ۲۹ بهمن...
ما را در سایت دوشنبه ۲۹ بهمن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khakestaritarin بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 0:31

از افکار بی رنگ و رو و به‌هم ریخته ام حالم به‌هم میخورد.متنفرم از این که دائم به این فکرکنم که چه کسی مقصر است، من یا تمام آدم‌هایی که در برابرم ایستاده اند. و در نهایت کاری که آرامم می‌کند، سرزنش و آزار و اذیت خودم است. هیچ زمان با خودم در صلح نبودم و نتوانستم از خودم محافظت کنم. 

دلم برای خودم می‌سوزد، دارم توی آغوش خودم گریه میکنم.

دوشنبه ۲۹ بهمن...
ما را در سایت دوشنبه ۲۹ بهمن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khakestaritarin بازدید : 72 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 0:31